معنی کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مج.) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در ,, معنی کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مجپ) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در پ, معنی ljbm [ku lcbj، اjbmoتj ljbm، (k[,) [اd lاc m/c rdg mrاg، kclx ت[ku، bc ,, معنی اصطلاح کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مج.) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در ,, معادل کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مج.) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در ,, کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مج.) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در , چی میشه؟, کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مج.) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در , یعنی چی؟, کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مج.) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در , synonym, کندو جمع کردن، اندوختن کندو، (مج.) جای کار وپر قیل وقال، مرکز تجمع، در , definition,